آیا فرزندشما زیاد حرف می زند؟
همه بچه ها وقتی به دنیا می آیند، دو کاسه با خود دارند و همواره تا روزی که در این دنیا زندگی می کنند، در تلاش برای پر کردن این دو کاسه هستند. این دو کاسه عبارتست از:
تمام رفتارهای بچه ها برای این است که دو نیاز اساسی خود را از خانواده و دنیای پیرامونشان مرتفع کنند.
آلفرد آدلر روانشناس اتریشی نخستین پیشگام روانشناسی اجتماعی در روانکاوی با اثبات این تئوری به بسیاری از مشکلات فرزند و فرزند پروری در ذهن بشر پاسخ داد و ویلیام گلاسر نیز با طرح تئوری انتخاب که کامل کننده این تئوری است ، ۵ کاسه نیاز انسانی را معرفی کرد و تمام رفتارهای غیر معقول بشر را به ناتوانی آنها از سیراب کردن کاسه های نیاز ارتباط داد و عمده بیماری های روانی را دلیل همین ناکامی از رسیدن به کاسه های نیاز برشمرد.
ما در اینجا به همین دو نیاز بسنده می کنیم زیرا ۳ نیاز دیگر عمدتاً زیر مجموعه همین دو نیازند.
تمام رفتار ها ی غیر طبیعی فرزندان ما به دلیل این است که در رسیدن به یکی از این دو نیاز درمانده اند. زمانی که زیاد حرف می زنند، یعنی به اندازه کافی شنیده نشده اند و به اندازه کافی به آنها توجه نشده است.
گاهی سؤال پیش می آید که با اینکه بسیار برای فرزندمان زمان می گذاریم، اما هنوز فرزندمان توجه را از آنها طلب می کند؟ این به دو دلیل است.
۱ – کودکان با خلق و خو ها ی متفاوتی به دنیا می آیند ، برای بعضی از آنها کاسه نیاز به قدرت و برای بعضی کاسه نیاز به توجه بزرگ تر و برای بعضی هر دو کاسه بزرگتر از سایر کودکان است. در نتیجه میزان نیاز به توجه در کودکان متفاوت است.
۲- گاهی کیفیت زمانی که برای فرزندانمان می گذاریم به حدی پایین است که احساس نیاز به توجه آنها را سیراب نمی کند. و یا آنقدر دو گانه و متضاد رفتار می کنیم که با یک دست کاسه را پر می کنیم و با یک دست آنرا خالی می کنیم.
از اشتباهات رایج والدین:
یکی از اشتباهات ما والدین، زمانی که فرزندانمان زیاد حرف می زنند این است که سعی می کنیم توجه و گوش دادن به آنها را محدود کنیم ، زیرا با خود فکر می کنیم که آنها را به یک عادت بد یعنی حرف زدن زیاد عادت می دهیم. و با توجه کمتر ، آنها را به کمتر حرف زدن ترغیب می کنیم .در صورتی که معمولاً نتیجه بر عکس می گیریم.
هنر گوش دادن از هنر هایی است که هر کسی به آن مجهز باشد، می تواند در زندگی نه تنها بچه های موفقی داشته باشد بلکه به بسیاری از اهداف خود دست یابد، اپرا وینفری به عنوان ثروتمند ترین زن آمریکایی آفریقایی تبار قرن بیستم، به شنونده بسیار خوبی بودن معروف است؛ بدون هیچ تصرف، تغییر و قضاوتی حرفهای مردم را می شنود و شو ها و برنامه های او بر اساس نیاز های واقعی مردم است.
دلایل اصلی زیاد حرف زدن بچه ها :
با توجه به مقدمه بالا قبل از اینکه به راههایی بپردازیم که کمک به کمتر حرف زدن فرزندانمان می کند. بهتر است، بدانیم چرا فرزندانمان زیاد حرف می زنند. ببینید کدام یک از دلایل زیر بیشتر به فرزند شما نزدیک تر است.
۱- نیاز به توجه بیشتر در روز:
زمانی که عضوی به خانواده ما اضافه می شود، زندگی ما دیگر مانند قبل نخواهد بود، اما بیشتر ما بسیار منتظر می مانیم، تا ماه های اول و یا سال اول که همه انتظار سال سختی را دارند، بگذرد و دوباره به روال قبل برگردیم، می توانیم به روال قبل برگردیم اما دیگر کودکانمان آنگونه که انتظار داریم پرورش نخواهند یافت. پس باید بپذیریم که ما دیگر نمی توانیم مثل قبل استراحت کنیم ، کار کنیم ، مسافرت برویم و حتی خانه ای مانند قبل داشته باشیم . پس بهتر است برنامه ریزی کنیم . فرزندان ما در طول شبانه روز به زمان هایی نیاز دارند که با ما صحبت کنند، بازی کنند و زمانهایی که به دنیای تخیلی آنها وارد شویم. اگر فرزندتان بیش از حد حرف می زند، یکی از دلایل اش این است که برای او و حرفهایش وقت جداگانه اختصاص ندادیم و او از تمام زمانهایی که شما را در دسترس اش می بیند، استفاده می کند تا با شما حرف بزند .
کافی است به او بگویید : ” اکنون در حال چک کردن ایمیل هایم هستم ، تا ۱۵ دقیقه دیگر می آیم پیش تو تا با هم صحبت کنیم ، ممنون از اینکه صبر می کنی”
نکته :حتماً بعد از ۱۵ دقیقه ۱۰ دقیقه به او وقت حرف زدن بدهید.
نکته: اگر کودک شما معنای ۱۵ دقیقه را نمی فهمد به او بگویید تا یک نقاشی بکشد و یا به مقاله آموزش مدیریت زمان رجوع کنید.
۲- نیاز به توجه با کیفیت تر در روز:
آیا زمانی که به حرفهای آنها گوش می کنیم ” کاسه های نیازشان به توجه و قدرت “را پر می کنیم؟
آیا زمانی که حرفی مهم به همسرمان می زنیم اگر باگوشی موبایل اش بازی کند و یا جواب ها ی پرت و پلا بدهد کلافه نمی شویم ؟
فرزندان ما وقتی با ما شروع به حرف زدن می کنند مهم ترین حرفهایشان را می زنند و اگر ما آنها را خوب نشنویم، حرف ها را مهم نپنداریم و به آنها جوابهای خوب ندهیم، آنها متوجه می شوند و شروع می کنند به دوباره حرف زدن ، حرف زدن و حرف زدن و چون حرفهای مهم ندارند بزنند حرفها بی سرو ته می زنند. آنگاه ما نه تنها به آنها با کیفیت گوش نمی دهیم، بلکه به آنها گیر هم می دهیم . برای همین آنها دوباره حرف می زنند. برای پر کردن این کاسه ها اگر با حرف زدن به نتیجه نرسیدند، جیغ می زنند و با صدای بلند سر و صدا در می آورند و اسباب بازی ها را به زمان و زمین می زنند و ما می گوییم، لجبازی می کنند و ما آنها را دعوا می کنیم. و بهر حالت با دعوایمان به آنها توجه کرده ایم ( توجه منفی) آنها تنها از اول آمده بودند کاسه های نیازشان را پر کنند. و وقتی با مهم ترین حرفشان نتوانستند توجه شما را در کاسه خود بریزند با عصبانیت و داد و دعوای شما را در آن ریختند. اما این مسأله به مرور زمان برای آنها عادت می شود .
چگونه با کیفیت به آنها گوش دهیم و یا به عبارتی توجه مثبت کنیم: زمانی را که برای شنیدن آنها اختصاص می دهیم، هیچ کاری نکنیم، به چشمان آنها خیره شویم واقعاً به آنها گوش دهیم، هر چه می گویند بگذاریم بگویند و قضاوت شان نکنیم وسط حرفشان نپریم و سرمان را به حالت اینکه در حال شنیدن هستیم تکان دهیم و از کلماتی مانند” اِ ” و یا “راستی” استفاده کنید. از ژست های صورتمان استفاده کنیم.
یکی از بهترین راههای پر کردن کاسه توجه فرزندان “ ده دقیقه سفر به سیارک “آنهاست. روزی ده دقیقه به دنیای آنها وارد شوید و دنیا را آنگونه کنید که آنها می خواهند . برای اطلاع بیشتر به این نوشته رجوع کنید.
۳- نیاز به نشان دادن قدرت:
زمانهای است که پدر و مادر هم به فرزندان شان به خوبی گوش می کنند و هم با کیفیت بسیار خوبی توجه می کنند اما هنوز فرزندان شان زیاد حرف می زنند. این امکان وجود دارد که آنها در حال پرکردن کاسه قدرت هستند و چون ابزار کافی ندارند از حرف زدن استفاده می کنند .
به شما پیشنهاد می کنم بسته آموزشی فرزند موفق ، والدین خوشحال را تهیه کنید ،
توانایی والدین در آموزش فرزندشان به دریافت قدرت از راههای مثبت آینده فرزندان مارا می سازد و آنها را انسانهایی با عزت نفس، توانمند و رهبر می کند.
احساس قدرت:
بهترین کار برای برطرف کردن نیاز آنها در این مرحله اجازه دادن و آزاد گذاشتن بیشتر آنها برای تجربه کردن هر چیز جدید و ایجاد فضای بازی بیشتر و ارتباط بیشتر آنها با هم سن و سالانش است.
۴- وجود یک الگو در خانه:
گاهی یکی از والدین یا یکی از افرادی که کودک از آنها تأثیر زیادی می گیرد، عادات رفتاری زیاد حرف زدن دارد و فرزند ما او را به عنوان الگو قرار می دهد. بهترین راه این است که از خودمان شروع کنیم.
۵- وجود یک خواهر یا برادر موفق تر از خودش از نظر فرزند:
در خانه هایی که بیشتر از یک فرزند وجود دارد همیشه اختلاف و همینطور رقابت وجود دارد.
در این خانه ها جنگ بر سر قدرت و کسب توجه بیشتر از طرف پدر و مادر است. بهترین کاری که پدر و مادر می توانند انجام دهند این است که همواره به فرزندان شان ارزش دهند و این موضوع را به صورت یک باور به فرزندان نشان دهند که توانایی ها و قابلیت ها ی یک فرزند برای خودش خوب است و ارزش او را در خانواده تغییر نمی دهد.
در خانه از سه قانون را همواره پیروی کنید :
-
همه افراد خانواده در مواهب، سختی ها و مشکلات شریکند. مواهب مانند مسافرت ها، استفاده از اینترنت و سختی ها مانند کنسل شدن برنامه شام بدلیل مریض شدن یکی از اعضای خانواده.
-
قابلیت ها ی فرزندان مانند زرنگ بودن در درس و یا شیوه بهتر ارتباط با افراد خانواده، باعث برتر بودن جایگاه آنها در خانواده نیست. میزان علاقه به فرزندان و میزان اهمیت افراد خانواده فقط به دلیل این است که جزئی از آن خانواده اند.
-
عادل بودن، برابری نیست.
در این صورت فرزندان حس نخواهند کرد به یکی دیگر در خانه به خاطر اخلاق بهترش و یا بخاطر درس خوان تر بودنش میزان بیشتری توجه دریافت می کند و آنگاه برای جبران اش به حرف زدن زیاد یا رفتارهای دیگر روی نمی آورد.
۶ – فرزند من در سن ۳ تا ۵ سالگی است و فقط بسیار زیاد سؤال می پرسد .
پر حرفی اگر بیشتر به صورت سؤال باشد و فرزند ما در سن ۳ تا ۵ سالگی باشد، این کاملاً طبیعی است. ذهن کودکان در حال ساخت ارتباط های و پیوندهایش است. و شمابه عنوان کسی که کاملاً به آن اطمینان دارند در نظر آنها و تنها کسی هستید که بسیار قدرتمند تر از آنها هستید. آنها در حال چسباندن پازل ها یی هستند که در ذهن شان وجود دارد.
هر جوابی که به او می دهید او باور می کند و در خاطره اش خواهد ماند ممکن است سالها طول بکشد تا حرفی را به یاد بیاورد اما حرفها و جوابها ما باور های او را می سازند.
چند نکته مهم:
-
سؤالهایش را جدی بگیرید.
-
جواب درست به او بدهید .
-
جوابهایتان را ساده کنید.
-
زمانی که نمی رسید به او جواب بدهید، جوانهای از سر باز کننده به او ندهید. به سادگی بگویید می خواهی جواب واقعی به تو بدهم باید صبر کنی تا یک تلفن بزنم بعد از آن به تو جواب می دهم.
-
اگر سؤالات بی سر و ته می پرسند، سؤالشان را با سؤال پاسخ دهید تا بتوانند سؤال بهتری بپرسند.( به طور مثال سؤالاتی مثل این : چرا آدما بیسکوییت را با سس گوجه فرنگی ( کچاب) نمی خورند؟ ) بجای اینکه جواب دهید سؤال بپرسید به نظر تو چرا نمی خورند و یا بپرسید کچاب را با چی پس می خورند ؟ وقتی سؤال با سؤال جواب می دهیم. دو اتفاق خوب می افتد .۱- فرزندتان سعی می کند سؤالات منطقی تری بپرسد و دوم برای یافتن جواب از مغز خود کار می کشد و اگر هم فقط برای جلب توجه شما سؤال بپرسد با سؤال شما متوجه می شود این راه خوبی برای جلب توجه نیست.
نتیجه :
اگر فکر می کنید فرزندتان زیاد حرف می زند
-
برای او و گوش دادن به او زمان بیشتری اختصاص بدهیم.
-
زمانی که به او گوش می دهیم با تمام وجود با او باشیم و او را باور کنیم .
-
او را قضاوت نکنیم و حرفهایش را بشنویم قرار نیست با او موافق باشیم.
-
اجازه دهیم تجربیات تازه کسب کند و در روز حتماً با هم سن و سالان خود بازی کند.
-
اگر خودمان حرف می زنیم بدانیم که زمان این رسیده که ما هم همراه بچه هامان رشد کنیم پس سعی کنیم بیشتر بشویم و کمتر حرف بزنیم.
-
اگرتعاریف آنها با واقعیت خیلی فاصله دارد ( معمولاً برای سنین ۵ به بالا در دنیای تخیلات هستند ) تا حدی از آن عادی است اما شما به آنها نگویید که اشتباه می کنند بلکه از آنها بخواهید آن صحنه را نقاشی کنند و یا با تعجت سؤالات بسیاری بپرسید آنها را گیر نیاندازید . همین سؤال پرسیدن یا در خواست نقاشی باعث می شود که کمتر در تخیلات بی سر و ته بمانند و از آن حرف بزنند.
-
سؤال پرسیدن از آنها بسیار کمک می کند که همینطور هر حرفی را بیرون ندهند و در میان آن فکر کنند. سؤال پرسیدن را تمرین کنید .
-
وقتی حرف می زنند آنها و احساسات شان را جدی بگیرید. و به چشمانشان نگاه کنید.
-
زبان بدن از حرفهای ما مهمتر است. زمانی که فرزندانمان صحبت می کنند مراقب زبان بدن بشیم که با حرفهایمان یکنواخت باشد.